در سال 2014، روچی، دومین آمریکایی که تا به حال برای پیوستن به Chambre Syndicale de la Haute Couture دعوت شده بود، از برچسبی که 33 سال پیش از آن تأسیس کرده بود، در میان یک گسست به ظاهر تلخ با حامی خود، نیکوکار نانسی مارکس، خارج شد. روچی از آن زمان تا به حال در سطح پایینی قرار داشت و به موضوع حدس و گمان در میان همسالان و مشتریان سابقش تبدیل شد، گروه نخبه ای از زنان که زمانی او را به محبوب جامعه نیویورک تبدیل می کردند.
در این عصر خاص در ماه مه، زمانی که او در حال برپایی یک نمایش باند برای جمع آوری کمک های مالی LGBTQ بود، هنوز دیده نشده بود. محل برگزاری کمهزینه اما پر انرژی بود، جمعیت ترکیبی متشکل از فعالان و مجریان جوان و شخصیتهایی مانند مارک جیکوبز، نائومی کمپبل و بتان هاردیسون بود.
در کنار تالی، ساندرا برنهارد، یکی از دوستان روچی که برای تشویق او به بیرون آمده بود، با وقاحت پاسخ داد: "او در پشت صحنه همه را لباس می پوشاند. طراح، در واقع، با مدلهای خود، که شخصیتهای همیشگی او نبودند، بلکه مجریان جامعه رقص همجنسگرایان بودند، مناسب بود. روچی متعجب از افراد اجتماعی و ستارگان سینما که روی فرش صورتی در نمایشگاه جشن موزه هنر متروپولیتن با تم کمپ مؤسسه لباس دیده بود، موزهای جدید خود را با ساتن ظریف پشت کرپ مشکی و جواهرات السا پرتی تصور کرد.
او گفت: شاید من خراب شده باشم، اما در گذشته به اندازه کافی خوش شانس بودم که استانداردهایی داشتم. این اولین باری نیست که او به دوران اوج خود نگاه میکند، زمانی که ردیف اولش پر از مدلهای بزرگ، از لی رادزیویل تا مارتا استوارت بود.
تنها کاری که رالف روچی همیشه میخواسته بسازد این است که لباسهای زیبا بسازد - او احساس میکند که برای انجام این کار مسح شده است - اما همانطور که کتاب مقدس میگوید، راه انسان عادل از هر طرف بسته شده است. مد از زمان ورود او در اوایل دهه 1980 به طرز چشمگیری تغییر کرده است، با این حال او به آن زمان پرهیجان می چسبد.
دنیایی که او در آن زندگی میکرد، «نوعی باشگاه زنانی که هم در درون و هم بالاتر از مد ایستادهاند»، همانطور که مشتری سابقش امی فاین کالینز میگفت، ناپدید شده و توسط یک مجتمع صنعتی بلعیده شده است که خواهان فروش بیشتر، مجموعههای بیشتر و سازش بیشتر است. این سیستمی است که جایی برای طراح به عنوان هنرمند ندارد، این همان چیزی است که روچی خودش را می بیند.
تسلیم شدن در برابر الزامات تجاری همیشه یک خطر بود، اما نادیده گرفتن آنها و اتکا به خیرین ثروتمند، که می توانند به اندازه خود طراحان جیوه آور باشند، همین طور بود. لیندا فارگو، معاون ارشد مد در برگدورف گودمن، جایی که مجموعههای روچی پایههای اصلی آن بودند، میگوید: «کار او شبیه هیچجای دنیا نیست. "در یک زندگی اشباع شده، قابل توجه است که بسیاری از طرح های او در چشمان من نقش بسته است."
تاتیانا سوروکو، مشتری مد لباس و مدل سابق، گفت: "رالف تنها طراح است که کلاسیک های فوری خلق می کند، زیرا صادقانه بگویم، خدا به شیوه ای خاص با او صحبت می کند."
تولید در Judson Memorial صرفاً یک تمرین لباس برای پذیرایی بود که در اواخر ژوئن در انتظار او بود، زمانی که او دوباره به سختترین صحنه مد، یعنی مد لباس در پاریس پا گذاشت. نشان دادن برچسب جدید خود، RR331، در آنجا، یک شغل درود مری بود، شاید آخرین گلوله او. اما روچی معتقد بود که به ندای یک قدرت برتر پاسخ می دهد.
او یک هفته قبل از آن به T&C گفت: «من همان جا نشسته بودم. او به یاد آورد که به او گفته اند: «به پاریس برگرد». گفتم: «خدایا، این خرج بزرگی است. من شریک ندارم من به دنبال شریک نیستم."
روچی در آپارتمانی که دوست و مشتری اش سوزان گاتفروند 18 سال پیش برای او تزئین کرده بود، گفت: "من مردی بسیار روحانی هستم."
روچی 61 ساله با پیراهن سفید، شلوار جین مشکی و گوشواره طلایی کوچکی که مطابق با ساعت طلایی اش بود، رفتار ملایم و درگیرانه مردی را داشت که تامل زیادی کرده و مشتاق است داستان خود را تعریف کند.
او تصریح کرد که او مردی با ایمان است. ایمان به خدا. ایمان به خودش. و شاید مهمتر از همه، ایمان به استعداد او، اعتقادی که از طریق تربیت کاتولیک متدین او در فیلادلفیا جنوبی و پدرش، که به روچی آموخته بود "که معیاری که با آن زندگی می کنید فقط باید سطحی از کمال و کار باشد." این باور او را به دنبال عالی ترین ایده آل طراحی سوق داده است.
زمانی که روچی در دهه 70 در موسسه فناوری مد دانشجو بود، راه خود را برای دوره کارآموزی در هالستون برنامه ریزی کرد و در سال 1981 برچسب شخصی خود را راه اندازی کرد. در سال 1999، زمانی که او در هفته مد نیویورک نمایش می داد، چادو رالف روچی یک مستقل بود. تجارت لوکس، میکروسکوپی در مقایسه با همسایگانش در سطح فروش، مانند آرمانی و شنل (روچی میگوید: «لازم نیست 100000 دلار برای یک کت و شلوار پشمی بگیرم»)، اما برگدورف گودمن و نیمان مارکوس آن را گرامی میدارند. و زنان برجسته ای مانند Peretti، Deeda Blair، Iris Apfel و Patti Smith.
فاین کالینز گفت: «پس از مرگ جفری بین به او مراجعه کردم، زیرا حساسیت مشابهی وجود داشت. "من دوست دارم چیزی بپوشم که هیچ کس دیگری نمی پوشد." با این حال، حتی زمانی که روچی روابط شخصی را پرورش می داد، قوانین حاکم بر اکوسیستم مد را زیر پا گذاشت.
او به ندرت پیشنمایش مجموعههایش را به ویراستاران مهم ارائه میکرد، و از قرض دادن لباس به افراد مشهور یا کار با یک استایلیست امتناع میکرد، چیزی که او هنوز هم آن را تخطی از روند خود میداند. Vogue هرگز او را در یک سرمقاله قرار نداد، سخنی که هنوز هوشمندانه است.
«میخواهم بدانم مردم در مطبوعات درباره من چه فکر میکنند؟» او از من پرسید. در این مرحله این سوال نیست که چه چیزی بلکه این است که آیا. روچی تنها طراح آمریکایی از زمانی بود که ماینبوخر به عنوان یک طراح لباس در سطح پاریس اعطا شد، اما او هرگز جمعیت باحال را جذب نکرد. مشتریان او زنان بالغ بودند. در همین حال، روزنامهها بوی غرور و امتیاز را به مشام میرسانند که در سال 2012، بهدلیل گزارشهایی مبنی بر اینکه او میلیونها دلار به تامینکنندگان و وامدهندگان بدهکار است و نمیتوانست حقوق کارکنانش را بسازد، ناگهان نمایش خود در هفته مد را لغو کرد. همچنین گفته شده است، اگرچه روچی آن را انکار کرده است، اما هزینه های زیادی برای هدایای گران قیمت کرده است: یک جفت گوشواره مروارید میش برای یک کارمند، اقلامی از حراج املاک دیانا وریلند. یکی از متحدان سابق گفت: «همه تعجب کردند که این پول از کجا آمده است. وضعیت مالی کسب و کار نامطمئن به نظر می رسید.
بعداً در سال 2012 بود که یک شوالیه سفید پوست به شکل نانسی مارکز، یک مشتری برتر و یک خرج کننده بزرگ از بورلی هیلز و نیویورک (به همراه شوهر سرمایه گذار میلیاردرش هاوارد، یکی از بنیانگذاران Oaktree Capital Management) وارد شد. ران فراش، رئیس وقت و مدیر بازرگانی در خیابان پنجم ساکس، میگوید: «به یاد دارم که فکر میکردم این یکی از نمونههای کلاسیک خرید یک مشتری بدون اطلاع از کسبوکار است. "فکر میکنم در این مورد حق با من بود."
از تجربه شخصی، فراش، که ساکس را در سال 2013 ترک کرد و اکنون شریک شرکت سهامی خصوصی Castanea Partners است، میدانست که روچی ممکن است سخت باشد. در حالی که این برچسب مشتریانی را برای ساکس به ارمغان آورد که به برچسبهای قیمت نگاه نمیکردند، روچی در مورد نحوه خرید و طبقهبندی مجموعه «مطمئن» بود.
فراش به یاد می آورد: «تقریباً مانند یک توهین بود» اگر از روچی پارچه ای متفاوت یا قیمتی در دسترس تر خواسته شود. "اگر او فکر نمی کرد که شما این کار را به روش درست انجام می دهید، به شما نمی فروشد."
برای تجمل ماندن در تجارت و منابعی که به طور بالقوه بین المللی می شود، روچی اکثریت سهام و مهمتر از آن نام خود را به شرکت هلدینگ Markses، Deia LLC، در سال 2013 فروخت.
روچی در مورد این تصمیم گفت: «وقتی فرصتهای بزرگ برای شما پیش میآیند، بسیار خوشحال میشوید و نمیتوانید آینده را ببینید.
کمتر از دو سال بعد این شراکت تیره شد. نه طراح و نه قهرمان سابق او مایل به بحث در مورد جدایی نیستند. از طریق یک سخنگوی، نانسی مارکز فقط می گوید که سرمایه گذاری اولیه در چادو رالف روچی "با حسن نیت توسط هر دو طرف" انجام شده است. (بعدها مارکس به سرمایه گذاری بر روی لیبل تحسین شده Sies Marjan، توسط طراح ساندر لک پرداخت.)
وقتی موضوع مطرح شد، روچی به وضوح ناراحت شد. او گفت که به هاوارد مارکس "بسیار احترام می گذارد" و اعتراف کرد که در یک نقطه عصبانی بود. او گفت: «من مجبور شدم بروم، زیرا روحم بسیار آشفته بود. اما او افزود: "من با داشتن این تجربه هدیه بزرگتری دریافت کردم، زیرا به من این امکان را داد که بگویم "به تو برکت می دهم، موفق باشی، و من تو را می بخشم"، بنابراین می توانم ادامه دهم که دارم."
زمزمه های درگیری راهی برای پیروی از روچی دارد، که گفته می شود به انبوه مشتریان متکی بوده و به نظر می رسد اعضای کارکنانش به قول یکی از جانبازان سابق، «همسران فداکار» باشند. اما احتمال بیشتری وجود دارد که جدایی با حامیانش به خاطر شخصیتهای ناسازگار باشد، بین یک طراح با توقع امپراتوری از کیفیت در سطح مد و حامیانی که چشم به خط نهایی دارند.
هنگامی که مارکس ها سهام خود را گرفتند، آنها به عنوان مدیر عامل موقت جفری آرونسون، مدیر عامل سابق مارک جاکوبز، اسکار دلا رنتا و دونا کاران منصوب شدند. او به من گفت: "کالاها [که] وقتی رسید می رسند، از سوی دوستان بازرگان با حکایت هایی از دیررس تحویل مزمن هشدار داده شده بود." اما او و روچی با هم به این موضوع پرداختند و روابط کاری آنها را "عالی" توصیف کرد.
"مثل زمانی است که زوجی را در حال طلاق می بینید و می پرسید: "چه اتفاقی افتاده؟" این هرگز یک چیز نیست. آرونسون، که شرکت مشاوره خردهفروشی خود را اداره میکند، گفت: این پیچیده است. "این مربوط به هشداری است که من به روچی و مارکس ها دادم. حتی قبل از اینکه با آن درگیر شوند، نشانه هایی وجود داشت. به هر حال همه ما این کار را کردیم.»
با این حال، برای هر دوست یا شریک تجاری از دست رفته، تعداد زیادی حامی وجود دارد که مایلند به شخصیت روچی شهادت دهند. گاتفروند، که در دهه 1980 با روچی به عنوان مشتری ملاقات کرد و به یکی از افراد مورد اعتماد تبدیل شد، گفت: "او یک دوست واقعاً وفادار است." "این چیزی است که فقط زمانی متوجه می شوید که به کسی نزدیک باشید. وقتی شوهرم فوت کرد، یکدفعه هدیه ای می آمد. وقتی احساس ناراحتی می کردم، او در کنارم بود. این چیزی است که بر اساس روز به روز اهمیت دارد.»
یک زخم باز می ماند. روچی گفت که دیگر آرشیو خود را در اختیار ندارد و امید چندانی به بازگرداندن آن ندارد. او گفت: «پاسخ منفی بود. در حالی که مارکس ها مالک علامت تجاری روچی هستند، آنها به طور فعال از آن استفاده نمی کنند و آن را به او پس نمی فروشند. این یک چرخش طعنه آمیز از وقایع برای طراح است که ظهور خود را تحت رهبری روی هالستون فروویک آغاز کرد، که همچنین به طرز فاجعه باری علامت تجاری نمادین خود را فروخت.
در کامبک کوتور روچی زیاد سوار شد. با این حال، از بسیاری جهات، این محیط عالی برای فردی با استانداردهای انعطاف ناپذیرش است. برای پاک کاران است. این مستقیماً برای مصرف کننده است - خوش برخوردترین و خاص ترین مصرف کنندگان - در رمانتیک ترین و عالی ترین محیط، دقیقاً همان روشی است که او دوست دارد کار کند. اگر امیدی برای او وجود دارد، در پاریس است. نمایشگاه RR331، که او در سال 2016 بیشتر به عنوان یک تجارت مشتری خصوصی افتتاح کرد، در ریتز بود، همانطور که اولین نمایشگاه مد پاریس او در سال 2002 بود. مطبوعات هنوز تازه هستند، خلق و خوی بالا است. منتقدان به گرمی پاسخ دادند - ووگ گفت که مجموعه او "به موقع تر از همیشه" به نظر می رسید. در ردیف اول مشتریان قدیمی مانند گوتفروند، سوروکو و هنرمند سوزی کلمز دومینیک قرار داشتند که میگفتند "سمورهای بافتنی روچی سبکتر از هوا هستند."
در حالی که او دیگر استودیو یا کارمندی ندارد، مجموعه را با نیکلاس کایتو، یکی از معدود الگوسازان نام تجاری که کار میکند، توسعه داد. تمام ابریشم های روچی از تارونی در کومو هستند و همه چیز مانند همیشه در نیویورک تولید شده است. بخش اعظم مجموعه با تعصب بود و به همان اندازه برای روز و عصر وجود داشت.
با تمام مهارت و ظرافتهایش، او با رقابت سختی در برابر عظمت، مثلاً والنتینو که توسط قطر حمایت میشد، روبرو بود. اما کمبود سرمایهگذار جنبه مثبتی دارد: استقلال کامل. با RR331، او کاملاً آزاد و متمرکز است و مانند همیشه پرشور است. حساب کاربری فعال اینستاگرام او، که لحن یک پیرمرد دوست داشتنی را دارد که با یک گجت جدید دست و پنجه نرم می کند، نظرات بسیاری از او را نشان می دهد، برخی از آنها تحسین آمیز، برخی دیگر متعصب. به عنوان مثال، او نمایش Chanel را به عنوان "نمایش ثروت روی استروئیدها" توصیف کرد.
او گفت: «من میخواهم سختیهای برش و سادگی پیچیدهای را که نامرتب به نظر نمیرسد، بازگردانم. «لباس باید برای شما سایه باشد. آنها باید سختگیری و تأثیرگذاری داشته باشند و باید خیره کننده و با جزئیات ظریف باشند.»
او می داند که طرفدارانش هر کجا که او برود او را دنبال می کنند، اما امیدوار است مشتریان جدید و جوان تر را جذب کند. آیا آنها از جذابیت بازگشتی او قدردانی خواهند کرد؟ سوروکو گفت: «میتوانم بگویم او چارلز جیمز زمان ماست. او بعداً بیشتر از اکنون درک خواهد شد.»